پاییز این سمفونی دلتنگ آدم ها
دارد تمام میشود
زرد و نارنجی های ِ این روزها را می بینی
صدای خِش خِش افتادن برگها رو به اتمام را می شنوی ؟
آخرین افسونگری آذر را حِس میکنی
پاییز جان، پیله کرده ام به انتهای خیالت
می خواهم با چتر خیالت
زیر بارانت قدم بزنم
پاییز جان ! نه در فکر شمردن
جوجه های آخر پاییزت هستم ،
و نه چشم براهِ پایکوبیِ شب یلدا
فقط تو بگو پاییز جان !!
دلتنگیهایم را درکدام فصل جار بزنم
که بویِ تو را داشته باشد .؟!
پاییز جان می دانستی
صدای خش خش برگهایت ملودی زندگیست؟؟
این پاییز هم تمام شد
تا یادم نرفته بگم که...
چقدر دلتنگ می شوند برگ های زرد و نارنجی برای لمس تنِ خیسِ زمین..
میدانی ، گاهی افتادن
نتیجه دلتنگی برای عزیزانی است که نیستند است..
راستی !آذر کوله بارش را بسته..!!
صدای پای زمستان را می شنوی
تاریخ : یکشنبه 03/9/25 | 10:53 صبح | نویسنده : نبی رحیم زاده | نظرات ()